صفحۀ اصلی

در باره ما

اطلاعیه

مقالات

 سمینار

اخبار

نشریه

تماس با ما

عضویت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با تمام قوا از آزادی بیان دفاع کنیم!

مصاحبه با افسانه وحدت مسئول سازمان اکس مسلم در سوئد

 

 

 

ضد دین: یکی ازپربیننده ترین برنامه های هفتگی بحث و بررسی به نام  Debattکه از کانال تلویزیونی سراسری سوئد پخش میشود به بحث ترس از اسلام٬ یا همان اسلام فوبیا اختصاص داشت٬ ٬ این برنامه بعدا به یکی از مسایل مطرح در مطبوعات سوئد نیز بدل شد. بجز شما که به این مناظره دعوت شده بودید٬ چه کسان دیگری شرکت داشتند؟

افسانه وحدت: بله از طرف این کانال با من بعنوان مسئول اکس مسلم در سوئد تماس گرفتند و خواستند که در برنامه ”Debatt” که هر پنجشنبه از تلویزیون سراسری پخش می شود شرکت کنم. این برنامه در مورد اسلام فوبیا (اسلامترسی) بود۔ در این برنامه  از جمله Per Gudmundsson  سردبیر روزنامه Svenska Dagbladet، محمد فضل هاشمی اسلام شناس و نویسنده کتاب "اسلام چه کسی"، Daniel Poohl سردبیر روزنامه Expo و Gustav Fridolin ژورنالیست و نماینده سابق پارلمان سوٸد٬ همچنین Göran Hägglund وزیر امور اجتماعی هم شرکت داشتند۔

 

ضد دین: ترس از اسلام٬ یا آنطور که خود شما گفتید٬ اسلام ترسی را خود شما چطوری توضیح میدهید؟

 

افسانه وحدت: مدتی است که در سوئد بحث اسلام فوبیا مطرح  است۔ جنبش اسلام سیاسی و دولتهای غربی با علم کردن این بحث سعی در ساکت کردن انتقاد از مذاهب وبخصوص اسلام را دارند و می خواهند منتقدان جنبش اسلام سیاسی به این بهانه که انتقاد از اسلام موجب جریحه دار شدن مسلمین می شود و درجامعه نسبت به اسلام٬ ترس و ارعاب ایجاد میکند را ساکت کنند. صدای انتقاد را خاموش کنند٬ درعین حال دست فعالین و سازماندهندگان جنبش اسلامی را باز نگهدارند.

کل سرمایه داری غرب٬ مشغول داد وستد و مماشات با جنبشهای اسلامی است. با دیدی استراتژیک به جامعه ای که هر روز بیشتر و بیشتر چپ و رادیکال می شود نگاه میکند در همین راستا است که ظرفیتهای تاریخی جنبشهای اسلامی را لازم دارد و بکار میگیرد٬ آنجا که انتقاد از اسلام٬ بار ترقیخواهی٬ سکولاریسم و چپ داشته باشد را ساکت میکنند.

نوعا تشکلهای حاشیه ای چپ سنتی هم درهمین راستا حرکت می کنند. دفاع از سوسیالیسم و ترقی خواهی و سکولاریسم امرشان نیست و مشغول دفاع از "مذهب توده ها" هستند. اینکه مسلمین در سوئد زیر فشار هستند و به آنها اجحاف می شود٬ تز آشنای اینهاست. بنا براین وظیفه دفاع از سازمانهای تروریستی اسلامی نظیر حزب الله لبنان و حماس و از این قماش را به امر خود بدل کرده اند. همین موضع گیریهای راست مردم را از بحث در مورد اسلام می ترساند.

دستگاه تبلیغاتی غرب و مدیای وابسته آن٬ در این مورد نمی نویسند به جایش تا میتوانند باج میدهند و مماشات میکنند. درهمین مناظره تلویزیونی٬ بمحض اینکه من وارد بحث قرآن شدم، دیگر اجازه حرف زدن به من داده نشد.

جنبش اسلام سیاسی با پرچم اسلام  دارد می‌کشد،‌ تهدید می کند٬ صدمه می‌زند، تحقیر می‌کند و قربانیان و مخالفین این ارعاب و بربریت حتی اجازه‌ی استهزا و نقد آن را ندارند. این یک نمونه تیپیک از"آزادی بیان" درجوامع سرمایه داری غربی است!

 

ضد دین: شما فکر میکنید این ترس حقیقی است!؟

 

افسانه وحدت: البته ترس از اسلام٬ واقعا در میان مردم اروپا وجود دارد. این ترس طبیعی و قابل درک است. بجز دلایل و مواردی که در بالا اشاره کردم٬ این ترس در میان مردم زمانی تثبیت شد که اسلام سیاسی شد و بقدرت رسید و قوانین شریعت و قرآن به قانون جزایی و کیفری بدل شد٬ به روش اداره جامعه بدل شد٬ خون پاشیدن به جامعه روتین کار جنبش اسلامی چه در قدرت و چه در اپوزیسیون شد! در این کشورها دست و پا قطع کردند٬ چشم درآوردند کردند، سنگسار کردند، انسانها را به جرم مخالفت با اسلام کشتند، زنان را اسیر حجاب وناموس پرستی کردند. آپارتاید جنسی برقرار کردند و انواع جنایات و مجازات های قرون وسطائی را به مردم این کشورها تحمیل کردند. هرجا مورد انتقاد قرار گرفتند٬ بمب منفجر کردند. مردم بی گناه را مورد تعرض نظامی  و تهدیدهای  انفجاری قرار دادند.

عروج  اسلام سیاسی و مطرح شدن مجددش با تراژدی ۱۱ سپتامبر و به دنبال آن ترور در کشورهای انگلستان و اسپانیا، فتواهای قتل علیه هر کسی که به نوعی از اسلام انتقاد کرد٬ مانند وان گوگ فیلم ساز هلندی٬ خودکشی های انتهاری و صدها فقره جنایات دیگر٬ اینها مردم را به وحشت می اندازد و حق دارند از اسلام بعنوان یک دین مافوق خشن بترسند! در حقیقت این اسلام سیاسی٬ جنبش تروریستی اسلامی است که اسلام فوبیا را به وجود می آورد و با اسلحه ارعاب٬ مخالفین را مجبور به اطاعت می کند. سرمایه داری غرب با مماشات و باج دهی٬ با این هیولا همراهی میکند.

 

ضد دین: تمایز مردم مسلمان و اسلام سیاسی این وسط چه می شود؟

 افسانه وحدت:

میلیونها انسانی که شلاق اسلام و قوانین اسلامی زندگیشان را سیاه کرده است٬ خود بزرگترین منتقد اسلامند٬ با رفتار اجتماعیشان با سکولاریسمشان هر روز فریاد میزنند که از این جانوران تروریست متنفرند از آیه های زن ستیز، تشویق به کشتن مخالفان به اسم کفار، بریدن دست و پا و همه جنایاتی که چهره و کاراکتر حقیقی جریانات مختلف جنبش ارتجاع اسلامی را میسازد٬ مخالفند. از دستورات مرگباری که به وضوح در قرآن وجود دارد گریخته اند. مسلمانانی که حقیقت اسلام سیاسی و سلطه حکومت اسلامی را دریافته اند. سوره های وحشت قرآن را در زندگی روزانه شان تجربه کرده اند٬ قطعا حسابشان با جنبش اسلام سیاسی جداست.

 ببینید٬ راه حل سرمایه داری غرب و دستگاه عظیم تبلیغاتیش٬ این است که انتقاد از زاویه چپ و سکولاریسم از اسلام را به نام اینکه اسلام فوبیا می آورد٬ ساکت کند، این همان سیاست مماشات با اسلام سیاسی است. دولتهای غربی یکی بدلیل رابطه اقتصادی که با کشورهای اسلام زده از جمله جمهوری اسلامی ایران دارند و نمی خواهند از آن بی بهره شوند و از سوی دیگر می خواهند شرارت سازمانهای تروریستی را کاهش دهند٬ به آنها باج می دهند، از داشتن آزادی بیان در کشورهایشان اظهار شرم و معذرتخواهی می کنند٬ از اینکه مردم در مورد خشونت اسلام فیلم میسازند مقاله و کتاب می نویسند. اظهار نگرانی می کنند. حکومتهای غربی حقوق بشر را معامله می کنند و بی شرمانه شریک جرم و جنایت اسلام سیاسی می شوند. اینها برایشان سر سوزنی اهمیت ندارد که قربانیان درجه اول اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی قبل از هر چیز و هر کس٬ مردمی هستند که زیر دست وپای این جریانات بیرحمانه نابود می شوند و ناچارا دست به مهاجرت می زنند. اینها به این مردم مهر مسلمان میزنند و نماینده سیاسی آنها را همان جریانات  سرکوبگر و تروریستهای حاکم بر این جوامع میدانند. انگار نماینده مردم مصیبت زده افغانستان مثلا طالبان و نیروهای جهادی است! خامنه ای و شرکای جنایتکارش٬ نماینده مردم ایران هستند!

خفه کردن بحث و بررسی و انتقاد از اسلام٬ سیاست رسمی و علنی اینهاست. این مردمی که مارک مسلمان بر پیشانی دارند٬ خودشان قربانیان اسلام سیاسی هستند و از این وحشیگری ها متنفرند و از آن گریزانند.

 

ضد دین: ما هنوز راجع به برنامه مناظره صحبتمان را شروع نکرده ایم٬ به آن هم میپردازیم. موضوع اسلام سیاسی و مردم مسلمان مهم است اما نقش دول سرمایه داری غرب مثلا در اروپا چقدر در پایداری اسلام سیاسی موثر است؟ واقعا این دولتها دارند اسلام سیاسی را که خود با آن در جنگند٬ تقویت میکنند؟

 

افسانه وحدت: قریب به سه دهه است که اسلام سیاسی در ایران و منطقه خاورمیانه جنایت می کند. این نیروی ارتجاعی،عقب مانده و فاشیستی با دنیای مدرن در تناقض است و ننگی است بر پیشانی بشریت متمدن. ولی چرا دولتهای غربی ساکت اند و با سکوتشان این جنایات را تائید می کنند؟ چرا در مقابل این همه قصاوتها واکنش نشان نمی دهند و دم بر نمی آورند؟ به نظر من واضح است. اینها اسلام سیاسی را در مقابله با نیروی اعتراضی مردم چپ و کمونیست لازم دارند.

مگر امریکا و متحدینش طالبان و جمهوری اسلامی و دهها تشکل ارتجاعی و تروریستی را علم نکرند؟ تا در مقابل اوجگیری آلترناتیو چپ و سوسیالیستی در منطقه خاورمیانه با کمربند سبز این مبارزات را خفه کنند؟ درجریان انقلاب ایران٬ خمینی را در مقابل نیروهای چپ علم کردند و کمک کردند که قدرت بگیرد. امروز هم که جنبش چپ در ایران اوج گرفته و پرچمهای سرخ با شعارهای سوسیالیستی صف اول مبارزه علیه جمهوری اسلامی را رنگین کرده و نوید آزادی و برابری وسوسیالیسم می دهد، باید به اسلام سیاسی باج دهند تا چپ را بکوبند.

 تز راسیستی نسبیت فرهنگی که دیگر کار را از این هم برای حکومتهای غربی آسانتر کرده است! اگر زن زیردست حساب می شود، تحقیر می شود، ناموس خانواده محسوب می شود و می توان تنبیه اش کرد، کنترل اش کرد، و به قتل اش رساند، فرهنگ آن مردم است و قابل احترام است. اسلام میشود فرهنگ مردم ایران! پس به آن باید احترام بگذارید.

دولیت سوٸد٬ یکی از تروریستهای باسابقه و شناخته  شده٬ منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران را دعوت می کند و او را بعنوان  نماینده مردم به رسمیت می شناسند. درست در اوج سرکوب و بگیر و ببند زنان و جوانان در ایران٬ سردار رادان رئیس پلیس٬ مسٸول اجرای طرح امنیت اجتماعی رژیم را دعوت می کنند و آن سرکوبها را مسایل داخلی کشور محسوب میکنند که ربطی به مسایل تجاری فی مابین ندارد!

کسیکه باید بدلیل جنایات، قتل، سنگسار، هتک حرمت میلیونها نفر و دهها جرم دیگر که مرتکب شده مستقیم به دادگاه بردش و محاکمه اش کرد. ولی اینها فرش قرمز جلوی پایش پهن می کنند. نسبیت فرهنگی در خدمت این جنایات است و توحش را قانونی می‌کند و از آن حمایت می‌کند. می‌گویند که حقوق مردم جهانشمول نیست و به ملیت‌، مذهب‌ و فرهنگ‌ بستگی دارد. می‌گویند که حقوق انسانی کسیکه در ایران، عراق یا افغانستان به دنیا آمده با کسیکه در ایالات متحده، کانادا یا سوئد متولد شده متفاوت است. طرفداران نسبیت فرهنگی می‌گویند که فرهنگ و مذهب مردم هرچقدر پست باشد باید مورد احترام قرار گیرد. این بحثی پوچ است و احترام به وحشیگری را تشویق می کند.

اگر دولتهای غربی که با دموکراسی چهره واقعی یشان را پوشانده اند٬ و پز آزادیخواهی می دهند، به اسلام سیاسی باج نمی دادند و زیر فشارش می گذاشتند، دولت ایران را به انزوای سیاسی می کشاندند و از این طریق به مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم اسلامی کمک می کردند، اوضاع سیاسی ایران و جهان موقعیت دیگری می داشت.

منفعت آمریکا و متحدانش در سرپا نگاهداشتن اسلام سیاسی است. توجیه‌اش میکنند. برایش بهانه می تراشند و به شکلهای مختلف ازش حمایت می کنند٬ تا رامش کنند٬ اهلی اش کنند٬ پوزه به دهانش بزنند و هر جا خواستند این جانور هار را به جان مردم معترض بیندازند.

 

ضد دین: آیا فکر نمیکنید که مخالفت با اسلام به ضرر مردم مسلمان تمام می شود و جو را علیه آنها برمی انگیزد؟

 

افسانه وحدت: به نظر من٬ همانطور که در بالا هم اشاره کردم، این نیروهای اسلام سیاسی هستند که جو را علیه مسلمانان کرده اند و نفرت از مسلمانان را بوجود آورده اند. اتفاقا ما برای مردم توضیح می دهیم که این وحشیگریها ربطی به مردم ندارد. کسی نمیتواند در این صحرای وحشت بیاید و آمار بگیرد که چقدراین این جمعیت مسلمان و معتقد است. ما اسلام سیاسی را به دنیا می شناسانیم و چهره کریه اش را افشا می کنیم. توضیح می دهیم که ترورها و جنایاتی که صورت می گیرد، فتواهای قتلی که صادر می شود، سنگسار و قطع دست و پا ربطی به مردم این جوامع و کشورها ندارد. مردم این جوامع خود زیر فشار و سرکوب نیروهای مرتجع اسلامی هستند و در جبهه علیه اسلام سیاسی مبارزه می کنند. اتفاقا اگر صدای مبارزه و افشاگری علیه اسلام سیاسی خاموش شود، جو علیه همین مردم دو صد چندان  تشدید می شود.   

 

ضد دین: حالا فکرکنم بهتر است به مصاحبه تلویزیونی برگردیم٬ فضای این مناظره کلا پر از تشنج و التهاب بود٬ چرا!؟

 

افسانه وحدت: سالن برنامه پر از زنان جوان محجبه و پسران جوان با قیافه حزب الهی بود. جو سالن فقط برای خشنودی و آوانس دادن به همین جو اسلام فوبیا ترتیب داده شده بود. بطور واضحی گردانندگان برنامه شیفته جریانات اسلامی بودند.  انجمن جوانان مسلمان را همگی به آنجا آورده بودند.

در جواب این سئوال از من که تو در خانواده مسلمان به دنیا آمده ای ولی چرا مسلمان نیستی؟  پاسخ من این بود که من کاری به اسلام و قرآن و قوانین اسلامی نداشتم٬ اصلا نمی شناختم٬ ولی بعد از اینکه نیروهای اسلامی در ایران بقدرت رسیدند و شروع به سلب هر چه بیشتر آزادیهای مردم کردند، دست و پا بریدند و سنگسار کردند، آنوقت قرآن را باز کردم و شروع به خواندنش کردم و دیدم همه این وحشیگریها جزو آموزشهای قرآن است. در اینجا بود که مجری برنامه حرف من را قطع کرد. حتی بعد از برنامه که شرکت کنندگان به بحث ادامه می دهند و معمولا خیلی پر طرفدار است و فیلمبرداری می شود و روی سایت اینترنتی تلویزیون هم میگذارند. پنج پسر جوان مسلمان به من حمله کردند که من خائن هستم و به اسلام پشت کرده ام. من با خونسردی سعی می کردم دلایلم را مطرح کنم وحرفهائی را که در برنامه امکانش را از من گرفتند که بگویم٬حداقل آنجا بازگو کنم٬ ولی حتی این بخش را هم سانسور کردند. تمام بحثها را روی سایت گذاشتند به جز همین قسمت را.

 

ضد دین: چه اقدامی در این مورد کردید؟

افسانه وحدت: چند سازمان از جملهHuman-etik förening  که یک سازمان معتبر آته ایستی در سوئد است٬ از تلوزیون به خاطر برخورد جانبدارانه اش و اینکه اجازه حرف زدن به من داده نشد شکایت کردند. ما از مردمی که خشمگین بودند ایمیل های زیادی دریافت کردیم که رسما اعلام میکردند٬ باورشان نمی شود٬ به این سادگی در این کشور عقاید را سانسور کنند. یکی از فعالین اجتماعی از لندن با  ارسال ایمیل خبر داد که برنامه را از طریق اینترنت دیده و بلافاصله از تلویزیون دولتی سوٸد به همین خاطر شکایت کرده است.

 تعدا زیادی در روزنامه ها در صفحات آزاد برای خوانندگان اظهار نظر کرده و این سانسور آشکار را محکوم کردند.

خانم  Stina Dabrowski که مجری این برنامه و یکی از معروف ترین مجریان سوئد است، در برنامه معروفی که طی چند سال از تلویزیون پخش می شد با چهره ها و شخصیت های معروف، روسای چمهور و هنرمندان به نام  در دنیا مصاحبه کرده٬ از جمله با ایان هیرسی علی نماینده سابق مجلس هلند و منتقد اسلام٬ ایشان  دو روز بعد ا٬ ا همکاری با این برنامه استعفا داد. خانم Stina کارت پستالی برای من ارسال کرد که در آن اظهار تاسف کرده بود از اینکه به من اجازه صحبت داده نشد و نوشته بود که صحبت کوتاه من در مورد جنایات اسلام در ایران برایش جالب بوده است.

خود من طی چند نامه به تلویزیون به این سانسور آشکار اعتراض کردم و نامه ای هم در جواب کارت مجری برنامه٬ Stina Dabrowski نوشتم که امیدوارم هرچه زودتر آنها را ترجمه کنیم و روی سایت اکس مسلم بگذاریم تا بیتشر با این ماجرا آشنا شوید.

 

نکته ای که حائز اهمیت است این است که یک جنبش وسیع سکولاریستی و اومانیستی، یک جبهه  انسانیت تقریبا در همه کشورها وجود دارد که آشکارا علیه دو قطب تروریستی که جهان را و آزادیهای انسانها را تهدید می کند به میدان می آید. بشر متمدن امروز علیه تروریسم دولتی آمریکا و تروریسم اسلام سیاسی است. اگر این جنبش وجود نداشت  مذهب و اختناق همه جا را گرفته بود. این دو قطب ارتجاعی که اشترکاتشان از اختلافاتشان بیشتر است هر دو از مذهب برای پیشبرد اهدافشان استفاده می کنند.

جبهه انسانیت باید هر چه قو یتر و متشکل تر شود. باید از حق آزادی بیان بدون قید و شرط که با تمام قوا در صدد سلب آن هستند دفاع کرد، خواهان جدائی مذهب ازسیاست و آموزش و پرورش شد، خواهان برچیده شدن مدارس مذهبی و ممنوعیت حجاب برای کودکان شد وسازش دول غرب با اسلام سیاسی را افشا و محکوم کرد. اولین اقدام این است٬ نباید ترسید٬ ارعاب را باید خنثی کرد٬ این اسلحه را باید از دست این اوباشان گرفت.

ضد دین: ممنون که در مصاحبه با ما شرکت کردید٬ به امید دیدارهای بعدی.

افسانه وحدت: منهم سپاسگزارم و برای شما و جنبش سوسیالیستی دفاع از سکولاریسم و آزادی خواهی آرزوی موفقیت دارم.

 

باز گشت

info